آواآوا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 30 روز سن داره

خاطرات آوا

شروع زندگی با آوا

فرشته کوچولوی من از اول که به دنیا اومد خیلی خوب می‌تونست گردنشو نگه داره. تو بیمارستان پرستارا  می‌بردنش به هم نشونش می‌دادنو می‌گفتن با اینکه نوزادٍ ولی خوشگله من هم از خوشحالی تو پوست خودم نمی گنجیدم. روزای اول همراه بود با ترس و دلهره که خدارو شکر با کمک و محبت‌های بی دریغ احسان و خانواده‌هامون خیلی خوب سپری شد. تقریبا بعد از یک ماه به صورت رسمی برگشتم خونه خودمون. بعد از دو هفته هم یه مهمونی کوچولو به مناسبت ورود آوا خانوم در شهریار برگزار شد. این هم عکسای آوا                 ...
10 اسفند 1389

آوا اومد

آوا بعد از ۹ ماه انتظار اومد. با اومدنش یه دنیا عشق با خودش آورد. زندگیه قشنگ من و احسان قشنگتر شد. یه جوری متفاوت با بقیه دوست داشتن‌هاست. با همه فرق داره. آوا جونم خیلی دوست دارم مشخصات آوا هنگام تولد و زمان ورود به این دنیا: تاریخ: ۱۴ مهر ۱۳۸۹ زمان: ۱۰:۰۸ روز : چهارشنبه محل تولد: بیمارستان آتیه. شهرک غرب قد: ۵۲ سانتی متر وزن : ۳۵۲۰ ...
10 اسفند 1389

دلشوره اومدن آوا

عزیز دلم آوا: وقتی خبر اومدنتو شنیدم که تو خوابم هم نمی‌دیدم من هم می‌تونم یه نی نی داشته باشم. فکر اومدن تو مدتها منو درگیر خودش کرد تا باهاش کنار اومدم. همه وقتمو تو اداره به این فکر می‌کردم که من باید چیکار کنم برای تو؟ چه طوری باهات بازی کنم؟ چطوری باهات حرف بزنم و .... ولی همیشه از اینکه داری میای خوشحال بودم. خدا کنه مامان خوبی برات باشم.
5 اسفند 1389
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به خاطرات آوا می باشد